برای احترام از دست رفتن عزیزان کرمانیمون ۱ دقیقه سکوت........
حالا ادامه داستان.......
به سزای اعمالش رسوندمش و... یه همچین چیزایی ... یعنی واقعا پدرش رو کشته ... ؟نمی دونم ، به نظرم دیروز خیلی مصرف کرده بود. حتی نمی تونست درست حرف بزنه . الهام تزریقی بود؟ من هیچ وقت ازش نپرسیدم ، ولی جای سوزن روی ساعد دستش معلوم بود. یه ساعت پیش وقتی سرگرم نقاشی کردن از استخر قوهابودم از جاش بلند شد، گفتم : اگه می ری دکه چیز بگیری ، من چیزی نمی خوام ، واسه خودت بخر. جوابم رو نداد، سرم رو از روی تابلوم کنارکشیدم و راه رفتنش رو نگاه کردم ، تلوتلومی خورد. معلوم بود می خواد بازم بکشه . هیچ وقت نشد حرفی از ترک مواد بزنه .... نه . شما چی ....؟ یعنی ...؟ نه ... نه ... منم چیزی بهش نمی گفتم . راستش هیچ وقت به خودم اجازه نمی دم راجع به چیزی که نمی دونم ، نظر بدم . الهام تو اون شرایط نمی تونست ترک کنه . این اواخر خیلی مصرفش رو بیشتر کرده بود. فکر کنم به خاطر همین حالش به هم خورد ولی کسی نبود به دادش برسه . باعث تعجبه ، این وقت عصر، توالت ودستشویی پارک شلوغه ، چه طور کسی این همه مدت اونو پیدا نکرد...
وقتی غیبتش طولانی شد، تو شک نکردی دنبالش بگردی ؟ نه ، چون وقتی مصرف می کرد، بعدش دیگه پیشم برنمی گشت . می رفت پناهگاه خودش . آخه اون یه پناهگاه داشت ولی من جاش رونمی دونم . به نظرم این طوری حداقل راحت شد.افسوس که نتونست حقش رو از بابا و زن باباش بگیره ... هیچ وقت ... هیچ وقت ...کلمات آخر حرفهای دختر جوان را نشنیدم .همان طور که بی صدا آمد، بدون خداحافظی وآرام از من جدا شد. سرم سنگین و بدنم داغ بودو عرق سردی بر پیشانی ام نشسته بود.فردای آن روز عکس الهام و گزارش مرگ رقت بار در دستشویی پارک ، چاپ شد ...
تا داستانی دیگر همتون رو به خدای بزرگ میسپارم..
سلام
ممنونم که سر زدید بهم...
من رفتم که لینکتون را بگذارم در لیستم ولی متاسفانه موفق نشدم...اگه ممکنه لینکتون را بفرستید به میلم.ممنوم میشم.
شاد و پیروز و موفق باشید.
سلام
مرسی که به من سر زدی.
بازم پیش من بیا.
خوشحال میشم.
موفق باشی.
سلام همتای مقدس من
خوشحال شدم بهم سر زدی (:
البته ما دوستان رو فراموش نمیکنیم.....................
فردا روز توست.روزبزرگ ابرهای مهاجر.روزشعرهای بکر.روز رویاهای خوشبو./
بخشwallpaper ها راه افتاد/ اگه سر بزنی خوشحال می شم/نظریادت نره/یه دنیا ممنون/مواظب خودت باش
سلام وبلاگت قشنگ بازم بهت سر میزنم اگر دوست داشتی میتونیم تبادل لینک کنیم
LINKE SHOMA DAR SITE MA GHARAR GEREFT
سلام من میخوام لینک کنم
اِاِاِاِ چقده خوگشل شد اینجا!! داستانت مو رو به تن سیخ می کنه!می دونی که!داستان بعدی ایشالا حرف از عروسی باشه ها!!اوکی؟؟ خوش باشی!
سلام
میشه متناتو با یه رنگ روشن تر بنویسی ؟
چشمم درد گرفت تا به آخره داستان برسم کور شدم احتمالا !
باشه.........
چشم دوست عزیزم..........
mamnoon ke sar zady dose aziz...........liaghate in hame tarifo nadashtam.............webloge shoma ham zibast ..................beheton sar mizanam bazam......khosh hal shodam.....movafagh bashed.............
گاهی کاری از دست ما بر نمی آید اما وقتی که بر می اید هم کوتاهی می کنیم .دلم برای مردم می سوزد .چقدر در حق آنها ظلم می کنیم ...
سلام
من بایستی زودتر از اینها میومدم پیشت ولی نمیدونم چرا نتونستم و حالا خوشحالم که دوباره شمارو زیارت میکنم...
به به حالا شد....
عجب قالب توپی ....
سلام.وبلاگ خیلی زیبایی دارید.فقط یه مقدار رنگش گرفته است.
سلام عزیز دلم خوبی ؟ممنون که به وبلاگم سر زدی .وبلاگ زنده و با کمالاتی داری خوش به حالت ایشالله منم مثل تو شم یه روزی آمین .موفق باشی
salam.....moafagh bashi ba che ghadar ghabet zibast...cheshme hakera betareke ;) dastanat khondam khyle zibast..bye
سلام به مهربانم. ممنون که بهم سر زدین . خیلی خوشحالم کردین و خوشحال می شم که هر وقت آپدیت کردین خبرم کنید. وبلاگ خیلی قشنگی دارن . خیلی قشنگه . موفق باشی .
مرسی که به من سر زدی اگر دوست داشته باشی میتونیم تبادل لینک کنیم.