از دور سوی مشرق دیدار می دمید
من بادبان دست بزرگم را
سوی مدار قلب تو افراشتم بلند
و ماه
در مد شامگاهی خود ، سبز می وزید.
نمیچینم گلی که خار دارهنمی گیرم گلی که یار دارهنمیچینم گلی مانند شب بوکه شب بو بوی زلف یار داره