چادر شب به کناری بزنیم
پنجره باز کنیم
باد در چین لب پرده بیاندازیم و
راز دل ساز کنیم
بنشین تا بنهم سر به خم گردن تو
بچکانم غم خود داخل پیراهن تو
اشک داغی که بسوزد تن تو
نرم و آهسته بلغزد به سر دامن تو
سلام دوستان عزیز
از این به بعد همیشه اپدیت میکنم ................
یا حق
salam khosh omadi
سلام
خوشحالم که دوباره مینویسی. شعر خیلی قشنگی بود.
موفق باشی...همیشه، همه جا!
سلام محمد جان.چه عجب آپدیت کردی خیلی دلمون تنگ شده بود.به منم سر بزن عزیزم.
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام!!! میدونی که من منتظرم!!!
سلام داداشی کجايی بابا حالت خوبه؟... نميگی نگرانت ميشم چرا به ما سر نمی زنی چرا آپديت نمی کنی اخه چه اتفاقی افتاده حتما منو در جريان بذار نگرانم
مگه سربازی ۲ ماهه هم داریم؟؟ D:
خیلی خوشگل شده!
سلام از اومدنت خوشحال شدم امیدوارم همیشه سالم و شاد باشی
اگر شعرها را خودت می گویی خیلی خیلی آلیست اما یک شاعر خوب اول باید بتونه شعر سنتی بگه بعد نو لطفا؛ اگر شعر سنتی داری در وبلاگ قرار بده- میرسی
سلام به تو دوست عزیز وب لاگ جالبی ذل=اری به ما هم سر بزن
من در وبلاگم در رابطه با سکس در عشق بحث می کنم
(در ضمن وب لاگ من وبلاگ سکسی نیست)
سلام . موفق باشی عزیزم