-
الهه
یکشنبه 3 اسفندماه سال 1382 14:44
قسمت اول تو باید الهه باشی نه ؟ من ... من ...؟! شما...؟ تو منو نمی شناسی ... عوضش من تو رو خیلی خوب می شناسم . از کجا...؟ شما فامیل مایین ؟ نه ... از دوستان خانوادگی ....؟ نه خانم ... خیلی به خودتون مطمئن نباشین ... به این سرعت نمی تونین منو بشناسین ... اگه خودتونو معرفی نکنین گوشی رو می ذارم ... تو این کار رو نمی کنی...
-
قالب والنتاین
سهشنبه 28 بهمنماه سال 1382 23:49
سلام خوب اینبار براتون قالب گذاشتم و امیدوارم که خوشتون بیاد ازش........ این قالب فقط و فقط تووی بلاگ اسکای کار میکنه............ باز اگه مشکلی بو به من بگید ................... <html> <head> <META content="text/html; charset=utf-8" http-equiv=Content-Type> <!-- info about your site in coatations...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1382 01:30
قسمت آخر هیچوقت باورم نمی شد بتونم یه روز این چیزا رو واسه کسی بگم . خیلی دلم می خواست ازنزدیک ببینمت تا همش رو واست تعریف کنم .مامان یکی دو ماه بعد از اون جریان حامله شد. آقا نصرت به قولش عمل نکرد و بهونه آورد که ممکنه مامان بچه رو بندازه ، قرار شد هر موقع بچه صحیح و سالم به دنیا اومد، اون یه خونه به اسم مامان واسش...
-
دختری به نام یلدا
چهارشنبه 22 بهمنماه سال 1382 15:15
قسمت چهارم او حق داشت ، اما من پاک قضیه را باخته بودم .خیلی ها معتقدند یک خبرنگار باید با شهامت تر ازآدم های عادی باشد. ولی من یادم نمی آید درچنین مواقعی با آرامش و به دور از اضطراب وترس دست به کار شده باشم . گاهی اوقات درچنین شرایطی وضعیت مضحکی پیدا می کنم . من از بچگی از محیط بیمارستان و قبرستان هیچ خوشم نمی آمد....
-
دختری به نام یلدا
یکشنبه 19 بهمنماه سال 1382 22:14
قسمت سوم اگر چه با بددلی حکایت مامان روقبول کرد ولی وقتی یکی دو ماهی گذشت و ازشوهر کذایی مامان خبری نشد و دو سه باری هم شوهرش رو دید که به بهونه چکه کردن سقف دستشویی بالا و ترکیدن لوله آب ، دور و بر طبقه بالا می پلکه بالاخره صبرش لبریز شد و به بهونه دعوای لیلی با دختر لوس و ننرش سر یه جامدادی ما رو از خونشون جواب کرد....
-
دختری به نام یلدا
پنجشنبه 16 بهمنماه سال 1382 11:05
قسمت دوم من چیز زیادی یادم نیست جز این که وقتی بابا بزرگ مرد و <<دایی جواد>> خونه ی پدری شون روفروخت و سهم خواهر و بردار کوچکترش رو داد،مامان مجبور شد با چندرغاز ارثیه به دست اومده با دو تا دختر آواره خونه مردم بشه ، بعد از یکی دوسال تحمل سختی و رختشویی و سبزی پاک کردن توی خونه این و اون ، ترجیح داد راه...
-
دختری به نام یلدا
سهشنبه 14 بهمنماه سال 1382 11:34
قسمت اول - خط یک گوشی رو بردارین ، خودشه . - ممنون ... ممنون ... الو...؟ بفرمایین ؟- سلام ... شما آرزو هستین ؟- بله ، سلام ... شما !؟- اسمم یلداست . یه بار واستون نامه فرستادم ... فکر کنم یکی دو ماه پیش بود. دو سه بارم زنگ زدم نبودین ... می خواستم یه مشورت باهاتون بکنم . - باشه <<یلدا>> جون ، من در خدمتم ....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 بهمنماه سال 1382 00:20
سلام به به چه عجب این بلاگ اسکای درست شد...................... خوب باید از اول قالب رو درست کنم چون به هم ریخته شده بود قالبش .. خلاصه اینکه باید ار نو قالبش رو درست کنم........
-
به انسان بودنت فکر کن!!!!
چهارشنبه 10 دیماه سال 1382 16:23
نه سنگ بودم و نه ابر نه ناقوس و نه چنگ نواخته دستِ فرشتهای یا شیطانی من از آغاز هیچ نبودم جز انسان و نیز نمیخواهم دیگر چیزی باشم جز انسان منتظره داستان بعدی من باشید..............
-
اخرین قسمت
یکشنبه 7 دیماه سال 1382 23:16
برای احترام از دست رفتن عزیزان کرمانیمون ۱ دقیقه سکوت........ حالا ادامه داستان....... به سزای اعمالش رسوندمش و... یه همچین چیزایی ... یعنی واقعا پدرش رو کشته ... ؟نمی دونم ، به نظرم دیروز خیلی مصرف کرده بود. حتی نمی تونست درست حرف بزنه . الهام تزریقی بود؟ من هیچ وقت ازش نپرسیدم ، ولی جای سوزن روی ساعد دستش معلوم بود....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 دیماه سال 1382 17:40
سلام ببخشید دوستان طول کشید , این قالب فعلآ همینجوری هست تا عوضش کنم.این شد از این بعد وبلاگ جدیده من.حالا ادامه داستان رو بخونین........................ پدرش به خاطر این که بچه خودش نتونه از ارثیه مادریش استفاده کنه ، درقبال چندرغاز پول ازش رضایت نامه امضا شده گرفته بود. دخترک هیچ حساب و کتابی ازدارایی های مادرش...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 دیماه سال 1382 14:03
این وبلاگ در حال طراحی می باشد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 دیماه سال 1382 00:28
سلام دوستان گلم اون دسته از دوستان عزیزم که مثله من دیونه عاشق اهنگهای قمیشی هستن میتونن اهنگ جدیدش رو با کیفیت بسیار بالا دانلود کنن...................... اسم اهنگها بی سرزمین تر از باد لعنت پرسه عسل بانو اگه تو بری دریای مغرب نفس بکش توجه : برای DownLoad آهنگ ها روی لینک ها کلیک راست کنید و سپس گزینه save target as...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 آذرماه سال 1382 19:44
سلام دوستان من متاسفانه ملوم نیست سر وبلاگ قبلیم چه بلایی اومده فعلآ بطور موقت اینجا می نویسم تا وضعیت وبلاگ مشخص بشه و اما ادامه داستان..................... گفتم : چرا، ولی منظره رو بیشتر دوست دارم .حتی یه بار هم بهم گفت : می تونی آدمها رو هم بکشی ; یعنی صورت بکشی ... ؟گفتم : آره .فرداش اومد و گفت حاضری یه تابلو واسم...